این کتاب داستان ترسناک یک بیماری روانی است در سال ۱۹۰۹ نوشته شده است و طبق گفته خود نویسنده داستان این کتاب متاثر از اندوه و ترس از دیوانی که در خود پیش بینی میکرده نوشته شده است. شنیتسلر برای این داستان بیشتر از همه داستانهایش وقت گذاشت و بارها آن را بازنویسی کرد، به همین خاطر تا زمان مرگش به چاپ نرسید. این کتاب جزء داستانهای بلند نویسنده است که یکی از داستانهای این کتاب درباره رابطه نزدیک دو برادر به نام رابرت و اتو است که طبق گفته نویسنده شخصیت رابرت شبیه شخصیت خود او است. هرچند اتو هم به گونهایی دیگر تصویری از شخصیت شنیتسلر است. در این داستان قلم نویسنده به گونهایی است که خواننده میتواند احساسات درونی و خیال پردازیهای غیر قابل بیان قهرمان داستان را بشنوند و کاملا درک کند. داستان گریز به تاریکی حتی از داستان جرونیموی کور و برادرش نیز تاریکتر و ترسناکتر نوشته شده است.