دربارۀ کتاب داستان زندگی خاک
این کتاب مشتمل بر داستانهایی کوتاه با عنوانهاي «سرداب سرنوشت»، «لنز آبی»، «بدترین حال»، «لحظه متفاوت زندگی» و... است. داستان «خاک»، درباره پسری به نام «تهمتن» است که برای یادگیری کمکهای اولیه و امور بهداری به شهر میرود، او دلباخته «نورزا» زیباترین دختر روستایشان است. تهمتن در اولین مرخصی که به روستا میآید به خواستگاری نورزا میرود و او را نشانکرده خود میکند. او پس از پایان تحصیلش به روستا بازمیگردد و با نورزا ازدواج میکند و... .