دربارۀ کتاب این شهر تو را دوست ندارد
این کتاب روایت عاشقانه متفاوتی است از رابطه «مهران» و «شقایق» در بستر حاشیه شهر و متأثر از عدالت و توسعه. خانواده مهران از شهرستان به حاشیه تهران میآیند و برای خواهر و برادرش اتفاقاتی رخ میدهد که نشانگر معضلات پیرامون شهر بزرگ تهران است. در گزیدهای از این داستان میخوانید: «خوشحالم مهرانی که الان این نامه را میخواند با مهرانی که خونین و کتکخورده به درمانگاه آمد تفاوتهای زیادی کرده است. ایمان دارم مهرانی که امروز زندگی میکند لیاقتش بهترینهاست. من سعی کردم برایت آینهای شوم و خودت را به خودت نشان دهم در دورهای که در درمانگاه بودم با آدمهای زیادی از جنس تو روبهرو شدم. همه آنها استعدادهایي داشتند که...».