دربارۀ کتاب جانونی سحرآمیز
«ربکا» 12 ساله است و مادرش او و برادرش را پس از جدایی از پدرش به آتلانتا پیش مادربزرگشان برده است. ربکا، یک جانونی از زیر شیروانی خانه مادربزرگش پیدا میکند که میتواند هر آرزویی را برآورده کند، البته آرزوهایی که داخل جانونی جا بشوند. او هیچوقت فکرش را هم نمیکرد که تمام زندگیاش در یک شب تغییر کند، اما این همه ي ماجرا نبود و... .