دربارۀ کتاب دو سرباز
کتاب «دوسرباز»، در فضایی انتزاعی آغاز میشود؛ در جهانی سفید و تُهی، با دو گودال، سربازهایی تنها و پناه گرفته در آنها و جمله تکاندهنده «جنگ» است. نویسنده با این جمله، همان ابتدای کتاب آب پاکی را میریزد روی دستتان و این واقعیت تلخ را یادتان میآورد که جنگ از آنچه فکر میکنید به شما نزدیکتر است و بیرحمانه میانه نزاعی طولانی رهایتان میکند. بیمقدمه پرت میشوید در جهانی که انتظارش را نداشتید. صفحهبهصفحه پیش میروید و تصویربهتصویر، جنگ این دو سرباز را تماشا میکنید؛ گلولهها از یک گودال به دیگری پرتاب میشوند و هردو سرباز تشنه این هستند که دیگری را از پا در بیاورد... .