بین پختستان و سفرهای گالیور یکصد و شصت سالی فاصله هست و در عینِ دوگونگی چند شباهت نزدیک. طنزِ تندِ ادوین اَبوت را از هیچ بابت نمی توان تقلیدی از زهرخندِ سویفت به شمار آورد، اما تردیدی نیست که صاحبِ پختستان، سفرهای گالیور را به دقت خوانده، از آن عمیقاً اثر گرفته، و چه بسا از همین رهگذر به فکرِ ابداع تمثیلِ نغز و تازۀ پختستان افتاده است. اینچنین اثری را در کار قصه نویسی یا شاعری یا هر کارِ دیگری می توان «الهام» گفت، و حاصل آن را با خیال راحت «مشروع» شناخت. بازی های شکسپیر و قصه های مولانا در مثنوی همه یک چنین شأنی دارند. جاناتان سویفت و ادوین ابوت، هر دو به شلاقِ هجو، پیکرِ اجتماعِ زمانِ خود را چنان سیاه می کنند که جایِ سالمی در آن نمی ماند. هر دو ارزش های نظامِ حاکم را دروغین و فسادانگیز می یابند و بی پروا بر آن می تازند.