دربارۀ کتاب بلندشو قهرمان
شخصیت اصلی داستان «بلند شو قهرمان»، «قهرمان یوسفی»، کارمند پستخانهای در پارک است، در حالی که همسرش، «ساقی»، کیلومترها آنطرفتر دارد در گالریهای نیویورک میگردد تا استعداد هنریاش را شکوفا کند! تنها همنشین قهرمان یوسفی، پس از یاد یار مهربانش، آقای «مرد» است؛ مرد، بزرگوار مهربان و حکیمی که کتاب مقدسی دارد به نام «ملکوت». در بخشهایی از این رمان میخوانیم: «باید از دوست شفیق و رئیس رفیقم، آقای ساقدی که این امکان را برای همسرم، ساقی عزیز، فراهم کرده تشکر کنم و روی پایم بایستم و مسابقه مشتزنی را ادامه دهم و با یک ضربه معجزهآسای ناهنگام حریف را از پا دربیاورم، نه به خاطر خودم – به خاطر خودم بود که ترجیح میدادم همینجا بخوابم؛ من کلا خواب را به بیداری ترجیح میدهم- به خاطر این مردم شریف، همه این تماشاچیان حاضر در سالن «ارث» که با شور و هیجان، همه امیدشان را به من بستهاند و فریاد میزنند: «بلند شو قهرمان! بلند شو!»... .