طی سال هایی که از زمان نوشتن مقالات گردآمده در این مجموعه می گذرد، افق های فکری ام به تئاتر آکوسماتیک، رادیوی فانتاسمی، چشم اندازهای درآمیخته با زیباشناسی، و والایی مربوط به خوراک شناسی بسط یافته است. همچنان که ماه به ماه و گاهی روزبه روز، میان نوشتن، تئاتر، رادیو، عکس، نمایش عروسکی، آشپزی، میان تأمل و سفر، نظریه و عمل، پیش می رفتم و همچنان که این گذار گاهی درون خانه ام و گاهی در میان قاره ها اتفاق می افتاد، اغلب درباره ی پیوندهای بین این شورهای مختلف از خودم می پرسیدم و در شگفت می شدم. در نتیجه اندیشه هایی را که در پی می آید پیشنهاد می کنم؛ قطعا این ده اصل نه برسازنده ی طرح کلی یک اتوبیوگرافی عقلانی (یعنی خلاصه ای از شیوه های کارم) هستند، نه مانیفستی درباره ی شهریاری ناممکن. ۱. خاستگاه ها را تکثیر کنید. مولف نمرده است، بلکه به نحو فزاینده ای مرکززدوده شده است. تکثیر دیجیتالی باید در مقابل مادیت ناب قرار بگیرد. کوچ گری تنها در نسبت با ویژه بودن جایگاه های درنوردیده شده معنادار است. ۲. تکنیک ها را خنثی کنید. فرم های اندیشه همواره با تکنولوژی معوج می شوند. باید فتیش ها را نه سرکوب که به دقت تشریح کنیم. به انگل ها میدان دهیم، خنثای شان نکنیم؛ از ساز وکارهای اتصال کوتاه حمایت کنیم، درست شان نکنیم. ۳. به مداخله ها تن دهید. خود حضور عروسک گردان، عروسک را می آفریند. فرم عروسکْ، عروسک گردان را از فرم می اندازد. با درنظرگرفتن این رابطه ی صمیمانه و خودمانی، کارگردان یک انگل است، هرچند از نوع مولدش.