در این رمان که شخصیت اصلی آن دختری به نام «پروانه» است، روایتی از عشق در نگاه زنان ارائه میشود. برای این بازروایی، چند شخصیت مرد با نامهای «امیر»، «پرویز»، «افشین» و «لطیف» درنظر گرفته شده است که هر کدام ویژگیهای خاص خود را دارند، یکی عشق را طعمهای بر سر قلاب ماهیگیری میبیند و دیگری در دفاعهای بیمورد، و... «پروانه» دانشجوست و در دانشکده در بخش برنامهریزی مشغول به کار است و... .