دربارۀ کتاب غریبگی و بازگشت
رمان روایت موازی زندگی ازهمگسیخته ی یک زوج میانسال ایرانی است. زنی که در کنار فرزندان جوانش با دغدغههای جوانان در سالهای پایانی دهه 80 روبهروست و بحران بیکاری و رفتن یا ماندن فرزندان و در این میان بار مضاعف جدایی و دغدغههای ذهنی گفتن یا نگفتن قضیه طلاق هم او را آزار میدهد و معلق بودن میان عشق و علاقهها، غرور و تردیدها و توهم توطئه. معضلات پیری و بیماری و تنهایی پدر و مادر این زن در فراق فرزندان مهاجرشان هم بر دوش زن سنگینی میکند. سفر به لرستان برای او به همراه پدر و مادر و فرزندانش و به عبارتی دو نسل پیر و جوان همراهش، سفر به گذشته است و خاطرات، سفر به طبیعت بکر و زیباییهای بیبدیلش به سرزمین جادو و خرافه و موسیقی، آواها و نواها، سور و سوگ از گذشتههای دور تا اکنون. روایت زندگی زن فصلبهفصل موازی میشود با حکایت سرگشتگی مردی که درگیر مهاجرت بوده و به دنبال کار از کشوری به کشوری میرفته و حالا که بازگشته، درگیر گذشته است و دغدغههای ذهنیاش، جدایی ناخواسته خود و زنی که هم عاشقش بوده و هم به نظرش همیشه یک غریبه و ناشناس مانده، یک راز بزرگ که هرگز درک درستی از او نداشته است. مرد وقتی مجبور میشود به دنبال خانوادهاش به لرستان سفر کند، ناخواسته درگیر گذشتهاش در آن سرزمین میشود. آمدن هردو شخصیت زن و مرد به سرزمین آبا و اجدادیشان باعث میشود رمان در قسمت میانی وارد ظریفترین روابط اجتماعی و انسانی و خردهفرهنگهای این زیستبوم شود. بازگشت همه به تهران آنها را درگیر روابط و الزامات سیاسی و اجتماعی سال 1387 میکند... .