دربارۀ کتاب عاشقانه های من
در این داستان، دختری به نام «الناز راد» فارغالتحصیل قلب و عروق از دانشگاه ایتالیا پس از سالها دوری به ایران بازمیگردد و در مسیر فرودگاه به خانه همراه برادرش، «آرش سماوات» را میبیند که همدانشگاهی او در ایتالیا بوده است. این دیدار باعث شکلگیری یک همکاری در یک کلینیک پزشکی میشود. در این شرایط مادر الناز درباره خواستگاری «پدرام» از او صحبت میکند، پدرام، سه بار از الناز خواستگاری کرده و هر بار جواب رد شنیده بود، الناز از شنیدن این خبر به شدت عصبانی میشود و... .