دربارۀ کتاب بانوی دریاچه
«ویچر» در این داستان به «برج پرستو» بازمیگردد و داستان سفر پرماجرایش را در پیدا کردن «سیری» ادامه میدهد. سیری پس از گذر از دروازه «تور زیرائیل»، در هنگامی که به زحمت از چنگال مرگ میگریخت، خود را در جهانی کاملا متفاوت مییابد... «جهانی الفی». او به دام افتاده است و هیچ راه خروجی ندارد. به نظر نمیرسد که زمان معنا داشته باشد و هیچ مرز یا دروازه مشخصی وجود ندارد که او را به جهان زادگاهش بازگرداند. اما سیری، فرزند پیشگویی است و شکست نخواهد خورد. میداند که باید فرار کند تا بالاخره به ویچر، «گرالت» و همراهانش بپیوندد و همچنین بکوشد بر بدترین کابوسش چیره شود. «لئو بونهارت»، مردی که سیری را تعقیب، زخمی و شکنجه کرده بود، هنوز در پی اوست. «ینفر» در چنگال «ویلگفورتزِ» جادوگر به دام افتاده و جهان نیز همچنان درگیر جنگ است.