«آلاله»، دختر جوانی است که در دانشگاه قبول شده است اما پدرش با رفتن به دانشگاه مخالف است. «آیدا»، خواهر کوچکترش به همراه دوست صمیمیاش «فرشته» با پدر صحبت میکنند و او را متقاعد میکنند که آلاله به دانشگاه برود. آلاله با ورود به دانشگاه هنگامی که برای استراحتی کوتاه به همراه دوستش به کافیشاب روبهروی دانشگاه میرود با پسری به نام «یامین» آشنا میشود که بعدها متوجه میشود صاحب کافیشاپ است و... .