دربارۀ کتاب بیداری
«کارا هارپر» که به همراه پدرش به ژاپن مهاجرت کرده است میدا ند که باید ذهنش را آرام کند و به افکارش نظم بدهد، اما احساس میکند کنترلش را از دست داده است؛ بهگونهای که سابقه ندارد. معمای «اشباح» فکر او را به شدت مشغول کرده و از طرفی او میخواهد به صورت همزمان با «رن» صحبت کند و در کوه «تاکیگامی» دنبال «هاچیرو» بگردد. «میهو»، افکار او را به زبان میآورد: وقتی که راهی برای متوقف کردن «یوکی اونا وجود ندارد، به احتمال زیاد به زودی همه آنها خواهند مرد، اما... .