محمد مختاری در کتاب هفتاد سال عاشقانه به گزینشی «مثلثی» روی آورده است که اضلاع آن اینهاست: حد عام قابلقبول، قدرت نمایندگی شعر از سوی شاعر، نظر شخصی گردآورنده. روح کلّی این گزینش، مفهوم اساسی کار او در کتاب انسان در شعر معاصر است: درک حضور دیگری. عاشقانههای همهٔ گرایشهای شعر معاصر در این کتاب منعکس شده است و به همین اعتبار، این کتاب مخاطب را با سیمایی کمابیش جامع از شعر عاشقانهٔ معاصر آشنا میکند. مختاری در مقالهٔ مفصل «ذهنیت غنایی معاصر» که در آغاز کتاب آمده کوشیده است روش کار و گزینش خود را تشریح کند و مفهوم عشق را در دو ساحت «ادبیات کلاسیک» و «شعر معاصر» بکاود و تفاوت بنیادین این هر دو فصل شعر فارسی را در نگاه به عشق و انسان بیان کند. بهجرأت میتوان گفت که این آنتولوژی تا امروز نیز جامعترین آنتولوژی شعر عاشقانهٔ فارسی است.