دربارۀ کتاب هیچ دوستیک جگه له چیاکان: به سه رهاتی راسته قینه ی په نا به ریکی به نایاسایی زیندانیکراو
«هيچ دوستی بهجز کوهستان»، یک داستان معمولی نیست، یک اتفاق جدی است. این کتاب، روایت آدمهایی است که خانهشان را با امید به زندگی بهتر ترک کردهاند و درنهایت درد را با عمق جانشان احساس کردهاند. انسانهایی که در نقطهای دورافتاده در یک سرنوشت نامعلوم گیر افتادهاند و ذرهذره زندگیشان در میان سیاستهای مردان سیاست روبه زوال میرود. «بهروز بوچانی» در «هیچ دوستی بهجز کوهستان»، قصه زندان را روایت کرده است، زندانی که جرم زندانیانش مهاجرت غیرقانونی است. کتاب «هیچ دوستی بهجز کوهستان»، صدای دردمندی است که باید شنیده شود. گفتني است این رمان به زبان کردی، تدوین شده است.