آخرین باری که شنیدید یک سیاستمدار، پزشک یا دادستان بگوید «من اشتباه کردم، تقصیر من بود» کی بوده؟ آخرین باری که خودتان چنین جملهای را بر زبان آوردید چطور؟ چرا اینقدر اصرار داریم باورهای بیاساس، تصمیمهای غلط و آسیبهایی را که به دیگران زدهایم توجیه کنیم؟ چرا ریاکاری دیگران را خیلی راحت میبینیم اما دورویی و ریاکاری خودمان به چشممان نمیآید؟ آیا همهمان دروغگوییم یا واقعاً خودمان هم داستانهای خودمان را باور میکنیم؟ نویسندگان این کتاب با مثالهایی تکاندهنده از رخدادهای واقعی، به ما نشان میدهند که چرا پذیرش اشتباه اینقدر برایمان دشوار است. ذهنمان با چه ترفندهایی کمکمان میکند تا خودمان را موجه و برحق بدانیم و چطور حافظهمان هنرمندانه خاطراتمان را تحریف میکند تا به تصویر خوبی که از خودمان داریم خدشهای وارد نشود.