دربارۀ کتاب سایبان سرخ بولونیا
این کتاب شامل روایتهای کوتاهی است از زندگی کسی که هر ثانیه تجربه متفاوتش را ثبت کرده است. این کتاب زبانی روان و جذاب دارد و خواننده را با خودش به بولونیا میبرد. به دنیای عجیبی که راوی با آن روبهروست. در بخشی از کتاب «سایبان سرخ بولونیا» میخوانید: «دخترک با ببرش به سمت ویترین مغازههای ساختمان پاوالیونه میرود. قدمهایش همانقدر گربهوارند که منش حیوان بالای سرش. حتي ببرهای واقعی در هنگام قدم برداشتن همینقدر بیوزن به نظر میآیند. آنسوی ببر، کمی عقبتر، دو برج قد برافراشتهاند. برج بلندتر که در قرن دوازدهم بنا شده، حدودا صدمتری ارتفاع دارد. در دوره رنسانس برجهای زیادی مثل ایندو در شهر وجود داشت؛ هرکدام را یکی از خاندانهای بازرگان که با دیگر خاندانها در رقابت بود، میساخت تا قدرت و مکنت خود را به رخ آنان بکشد. اما...».