دربارۀ کتاب دروغ
فکرش را بکن چیزی به امتحانات ورودی دانشگاه نمانده، میخوانی و میخوانی تا بهترین نمرهها را بگیری و به آرزوی خودت و خانوادهات برسی؛ قبولی در رشته پزشکی. ناگهان همه چیز بههم میریزد، دلبسته میشوی، آن هم نه دلبسته یک آدم واقعی، بلکه شیفته یک روح؛ روحی که در اینترنت زندگی میکند و عین خودت خوره کتاب است، اما حاضر نیست از اینترنت بیرون بیاید تا او را ببینی، چکار میکنی؟ تصمیم میگیری خودت بروی دنبالش و پیدایش کنی؟ «شنیا» هم همین کار را کرد. همه چیزهایی را که دربارهاش میدانست کنار هم چید تا سرنخی پیدا کند و به او برسد، اما همهچیز جعلی بود، یک دروغ بزرگ... .