کتاب «برتری خفیف» در دو بخش نگاشته شده است. بخش اول آن تحت عنوان «نحوه عملکرد برتری خفیف» است که در این بخش نویسنده داستان زندگی خودش را بازگو میکند و از شکستها و موفقیتهایش میگوید. «جف اولسون»، معتقد است تنها چیزی که او را به یک مدیر موفق تبدیل کرده، پشتکار و سختکوشی بوده است. او از تجربه خودش به هنگام سقوط سهام شرکتاش میگوید و نحوه عملکردش به هنگام مواجهه با این مشکل بزرگ را بازگو میکند. اولسون در این بخش از کتاب «برتری خفیف»، معتقد است مجموعه کارهایی که ما را از شکست دور میکنند و به سوی بقا و موفقیت رهنمون میکنند، سادهاند ولی ما با سهلانگاری در انجام آنها از راه موفقیت گمراه میشویم. کارهایی مانند پسانداز کردن فقط چند دلار، یا چند دقیقه ورزش و یا مطالعه روزانه کتاب به طور مستمر میتواند نتایج بسیار بزرگی را برای ما به ارمغان آورد. او درواقع معتقد است با یک عادت کوچک درست در مدتزمان طولانی میتوانیم در آینده موفقیتهای بزرگی را خلق کنیم. بخش دوم کتاب «زندگی کردن با برتری خفیف» نام دارد. در این فصل اولسون بیشتر از اهمیت انجام کارهای کوچک و تأثیرگذار به صورت مستمر در زندگی میگوید. او معتقد است لحظههای خصوصی و پنهانی شخصیت هر فرد تعیینکننده مسیر زندگی است. انتخابهای کوچک مشخص میکنند که ما ساعتهایمان را در طول روز چگونه میگذرانیم. مجموعه انتخابهای کوچک و نادرست روزمره شاید به ظاهر کماهمیت و بیتأثیر باشند ولی آینده را تحتالشعاع قرار میدهند و ما را از مسیر موفقیت دور میکنند. اولسون، بارها در کتاب «برتری خفیف» بیان میکند که تنها خود شما هستید که میتوانید سبب موفقیت خودتان شوید و باید خودتان را از روزمرگی نجات دهید. عبارت روی جلد کتاب «تبدیل اقدامات منظم ساده به موفقیت و خوشبختی نامحدود» نیز به توصیههای نویسنده کتاب صحه میگذارد؛ زیرا اولسون معتقد است با قدمهای کوچک و با انجام عادات درست و پرهیز از رفتارهای نادرست گذشته، حتما میتوان به موفقیت دست پیدا کرد.