دربارۀ کتاب مسلخ عشق
«سودابه»، دختر زیبا و کمرویی است که در مقطع دبیرستان درس میخواند. او هر روز که به مدرسه میرود متوجه میشود که کسی او را تعقیب میکند. پس از گذشت چند ماه حالا که سودابه از این تعقیب و گریزها خستهشده در اقدامی پلیسیگونه متوجه می شود که فرد تعقیبکننده «کامران»، پسر آقای «صولتی»، همسایهشان است. کامران به سودابه وعده ازدواج میدهد اما به او میگوید چون پدر و مادرش مخالف هستند باید مدتی را صبر کند، این در شرایطی است که نمرات سودابه نسبت به قبل کم شده و مدیر مدرسه مادر سودابه را به مدرسه دعوت کرده است. در همین گیرودار، پدر سودابه نیز ماجرا را از زبان آقای «متین» یکی دیگر از همسایهها میشنود و... .