دربارۀ کتاب گل های بنفشه
این کتاب مشتمل بر داستانهای کوتاهی با عنوانهاي «شب پرماجرا»، «یک فنجان اقیانوس آرام لطفا»، «گل همیشه بهار»، «خاطره»، «خانهای بیتکرار»، و... است. در بخشی از داستان «اتاق عمل» میخوانید: «مسابقه که شروع شد از همه جلوتر بودم تصمیم داشتم زودتر از بقیه به خط پایان برسم. هرچه جلوتر میرفتم عمق آب بیشتر میشد همه دوستانم را پشت سر گذاشتم دیگر چیزی به خط پایان نمانده بود. خودم را در میان حلقه گل تصور کردم که از همه طرف مورد تشویق قرار میگیرم. چه لحظه باشکوهی بود آرام از سکو بالا رفتم تا مدال قهرمانی را به گردنم بیندازند، اما انگار چیزی زیر پایم سُر خورد و با سر به زمین خوردم. ضربه آنقدر شدید بود که چیز زیادی نفهمیدم. چشمانم تار شد. تمام تنم درد میکرد مثل جنازه نیمهجانی بودم که...».