دربارۀ کتاب بر بال های آرزو
این داستان درباره دختری است که از 2 سالگی از مادرش جدایش کردهاند. پدری که در ۶۰ سالگی و دو عمهای که از دهات گیلان به علت نداري و جدا شدن از همسر به برادرشان پناه آوردهاند و صاحب عنان و اختیار زندگی برادر را به دست گرفتهاند و باعث جدایی مادر از پدر شدهاند و بعد مسئول نگهداری دختر و دو برادر بزرگترش گردیدند. در چنین شرایطی پدر پیش از ازدواج با همسر دومش، زمانی که به نجف برای آموختن علم رفته بود با یک خانم گیلانی از فامیلی محترم ازدواج کرده بود و از آن ازدواج یک خواهر و برادر برای فرزندانش به یادگار گذاشته بود. در روزهایی که دختر در ۸ سالگی به سر میبرد پسرعموی پدرش بستهای را به او هدیه داده بود و گفته بود با این بسته هرگز حوصلهات سر نمیرود. گرفتن این بسته عجیب تأثیری عمیق در زندگی آینده و حال دختر گذاشته بود و... .