دربارۀ کتاب چالار به مهمانی می رود
«فیرات»، برادر بزرگتر «چالار» از پدر و مادرش اجازه میگیرد تا تعطیلات آخر هفته را با خانواده دوستش به رودخانه برود. قرار بود آنها کنار رودخانه مانند سرخپوستها چادر بزنند. چالار با ناراحتی از فیرات خداحافظی میکند، و او به تعطیلات میرود. پس از رفتن فیرات، چالار هم از پدر و مادرش میخواهد تا او هم آخر هفته را به خانه «پلین» برود، مادرش میگوید اول باید از مادر پلین اجازه بگیرند و... .