«آوا»، دختر نوجوانی است که دلباخته پسر همسایهشان «مهرداد» است. پدر و مادر آوا فوت کردهاند و او با مادربزرگش «ماجون» و برادرش «سهیل» زندگی میکند. مهرداد هم پدرش را از دست داده است و با آنکه لیسانس زبان انگلیسی است اما مجبور است برای امرار معاش مسافرکشی کند. آوا همیشه به خاطر شیطنتهایش توسط ماجون تنبیه میشود و همیشه «ماهطلعت»، مادر مهرداد ناجی او میشود و ماجون را آرام میکند. روزها میگذرد تا اینکه بر اثر حادثهای آوا دچار خونریزی مغزی میشود و... .