دربارۀ کتاب دزد
در این رمان، شما با دو دسته از مردم آشنا میشوید که دو زندگی متفاوت دارند. هردو دسته انسانهای خوب و شریفی هستند، اما رویهای که در پیش میگیرند با هم متفاوت است. دسته اول به سختی میکوشند تا نتیجه کار خود را بیابند، قصه آنها واقعی است و دسته دوم سعی در به سرعت یافتن خوشبختی و سعادت دارند و قصه آنها ساختگی است. وجه اشتراک مابین این دو گروه افرادی هستند که همیشه در صحنه حضور دارند و از تبعیض و آزار مردم دست برنمیدارند. در قسمتی از این رمان میخوانید: «احساس گرسنگی رودههایش را درهم گره کرده بود و صدای قاروقور شکمش موزیک بیکلام آزاردهندهای را به گوشش میرساند، اما چیزی برای خوردن در خانه پیدا نمیشد فقط کمی کاهو بود که آن هم حالش را به هم میزند شاید...».