دربارۀ کتاب بدون تو چه کار کنم؟
زمستان در راه بود. «خرسی» از سرما میلرزید. وقت آن رسیده بود که به خواب زمستانی برود. «فیجی»، دوست خرسی بود. او از اینکه خرسی میخواست به خواب برود، خیلی ناراحت بود. اما برخلاف میل فیجی، خرسی به خواب زمستانی فرو رفت. حالا فیجی، تنها شده و حوصلهاش سر رفته بود. بعد از گذشت چند روز، فیجی با سنجاب کوچولو دوست شد و تمام زمستان را با او به شادی گذراند. وقتی خرسی از خواب بیدار شد، فیجی تمام جریاناتی را که با سنجاب کوچولو داشت، برایش تعریف کرد و دوباره با هم در جنگل مشغول بازی شدند. جلد دوم از مجموعه کتابهای «فیجی و خرسی»، دربرگیرنده یک داستان تخیلی در مورد «دوستی» برای کودکان دو گروه سنی «ب» و «ج» است.