آن روز، یک روز آفتابی و زیبا در اوایل شهریورماه بود. مامان خرسی در حال چیدن آخرین کدوهای فصل و کپه کردن آنها در چرخدستیاش بود که از دور صدای بابا خرسی را میشنود که هشدار میدهد: کُنده، و این یعنی بابا خرسی و تولهها مشغول قطع درخت هستند، با افتادن درخت اولین چیزی که توجه تولهها را جلب میکند خطهای روی کُنده است و... .