کتاب " بیحسی موضعی " را "گونتر گراس"، نویسندهی آلمانیتبار نوشته است. این کتاب به کوشش "حسن نقرهچی" به فارسی ترجمه شده است. گراس از مهمترین شخصیتهای ادبیات معاصر آلمان و جهان است. کتاب طبل حلبی او در لیست آثار ادبی ماندگار قرن بیستم آکادمی نوبل جای دارد. ابتدا او در زمینهی نقاشی و مجسمهسازی فعالیت میکرد و از سیسالگی به ادبیات رو آورد. مشخصهی نثر گراس خلاقیت، تخیل و وسعت دید اوست. او از نمادها و توصیفات جدید و متفاوتی استفاده میکرد که باعث میشد در ذهن خواننده ماندگار شود. در دوران سلطهی نازیسم بر آلمان، کودکی و نوجوانیاش را گذرانده بود و در کتابهایش صدای نسلی همچون خودش را بازتاب میداد. هنگام دریافت جایزهی نوبل ادبیات، آکادمی نوبل آثار او را اینگونه توصیف کرد: «بازبینی تاریخ معاصر به وسیلهی تصویرگری چهرههای مطرود و فراموششدهی تاریخ.»
گراس در آثارش داستان را از زاویه دید قربانیان و محرومان تعریف میکند و عقایدی را بازگو میکند که آدمهای ظالم چون روزی به آن باور داشتند، میخواهند فراموشش کنند. در رمان بیحسی موضعی داستان مغشوش و آشفتهی ابرهارد استاروش، معلمی چهلساله و ایدئالیست تعریف میشود. تمام این کتاب حول محور داستان تراژیکمدی این مرد میچرخد. او برای یک جرمگیری ساده به دندانپزشکی میرود؛ اما مجبور میشود چندین عمل دردناک را تحمل کند. برای پرت کردن حواس بیمار از درد برایش تلویزیون روشن میکنند و برنامههای تلویزیونی باعث میشوند که استاروش عقاید سیاسی و انتقادات خود به ایدئولوژی سیاسی احزاب چپ و راست آلمان را به خاطر بیاورد. در ادامه داستان با نمادهای خاص، وضعیت جامعهی آلمان را به تصویر میکشد.