گروتفسکی از همان ابتدا به ماهیت دوگانۀ فُرمها و قالبها پِیبرد. قالبها با آنکه پنهان کننده هستند اما در عین حال از زندگی ای که درونشان در جریان است، حفاظت میکنند. به همین خاطر برای پوشاندن و مراقبت از کاری که با همکارانش ـ که خود را وقفِ او کرده بودند ـ در فضایی حفاظت شده انجام میداد، حصارهایی را ایجاد کرد. زمانی که او تماشاگر را از تئاترش کنار گذاشت و به نویسندگان اجازۀ توصیف و ارزیابی دستاوردهایش را نداد، میخواست از جایگزین شدن توصیفهای محض به جای حیاتِ زندۀ کنشها، جلوگیری کند. و با این حال گروتفسکی، آن کتابخوان بزرگ و جامع الاطراف به خوبی میدانست که برای فهم و ادراک، عبور از برخی چیزها و تبدیل شدن به زنجیرهای از گذارها چقدر در زندگی انسان ضروری ست.