آیا در آرامسایشگاه مردمان آرام آرام ساییده میشوند تا به مطلقِ آرامگاه برسند؟ سازندۀ بازی خبرۀ رمز و اشارهاست. با اشارههای اوست که رمزها گشاده میشوند یا همچنان مستور میمانند. جهان آرامسایشگاه زیر جهانی دارد که بحران در آن پیگیر و روز افزون است. چهار دیوار بی دیوار آن با یک دیوارۀ پلاستو فوم و یک نردۀ آهنی از جهان بیرون جدا شدهاست. کودک روزنامه فروش، وقت و بی وقت پشت نرده میآید و یک «فوقالعاده» به داخل میاندازد. آنجا فقط فوقالعاده منتشر میشود. و مرد ماشین پیاپی استارت میزند اما موتورش روشن نمیشود. و بین دکتر توما و خوشه زخم عشق قدیم میلغزد که به بهانۀ شوی بیماری مقیم آنجاست. و گروهخوانیهای بیماران، مرثیهوارههای غریبه و غرب انگیخته، که ورطه به ورطه دور سندان عظیم توی محوطه طواف میکنند و از آشوبی خود ویرانگر خبر میدهند.
آرامسایشگاه هنوز و همیشه برای جویندۀ اهل سرشار از کاویدنی و گشودنیهاست، به ویژه در جهانی که امروز با آن سر و کار داریم.