دربارۀ کتاب مرا به خانه ام ببر
«سیاوش»، مردی جوان، صاحب ثروتی عظیم که به خاطر خیانت همسرش پس از 10 سال از او جدا شده است، حالا با پسرش «امید» و مادر پیر و بیمارش که به مراقبت احتیاج دارد، زندگی میکند. او دوستی صمیمی به نام «مسعود» دارد و علاوه بر آگهی در روزنامه از او خواسته تا یک پرستار را برای مراقبت از مادرش و نظافت خانه به او معرفی کند. «سهیلا گمانی»، دختری 24 ساله که در جنوب شرقی تهران زندگی میکند به سفارش مسعود وارد خانه سیاوش میشود و... .