دربارۀ کتاب نجوای ناجی
این کتاب، روایتگر داستان پرفرازونشیب زندگی دختری به نام «نجوا» است؛ زنی که پنهانی دل به صاحب نوشتههای عاشقانه و پراحساسی داده که حتی نمیداند نام کاملش چیست. او که تازه روزهای 18 سالگی را طی میکند، مجبور است برای گذران زندگی و تهیه دارو برای مادر بیمارش، در خانه دیگران به کارها رسیدگی کند. اما این همه ماجرا نیست، در حالی که نجوا تمام تلاشش را به کار میگیرد تا شاید فقط بتوانند زنده بمانند، خواهر نوجوانش به دلیل اتفاق ناخوشایندی که برایش رخ میدهد خود را به دره مرگ فرو میبرد و دردی دیگر بر جان نجوا وارد میکند. «صالح»، پسری است که در دانشگاه نجوا درس میخواند، او عاشقانه دل در گرو دختر زخمدیده داستان دارد و نجوا هرچند علاقه خاصی به این پسر ندارد اما تصمیم میگیرد به ازدواج با او که از خانوادهای مذهبی و متمول است تن بدهد. برخلاف خانواده پسر، صالح رفتاری سرشار از مهر و محبت با دختری دارد که بر همه آرزوهای دل جوانش خط کشیده تا شاید آرامش را در کنار صالح تجربه کند؛ اما این آرامش مدت زیادی دوام نمیآورد... .