دربارۀ کتاب جامعه شناسی فرهنگ: نظریه ای درباره اندیشه و ساختار اجتماعی
چه شرایط تاریخیای زمینهساز شکلگیری اندیشهای نو در جامعه میشود و چه عواملی فرم، محتوا و جهتگیری این اندیشه را شکل میدهد؟ در پاسخ به این پرسش، دو رویکرد کلی در جامعهشناسی فرهنگ قابل تشخیص است. در یکسو، جامعهشناسانی قرار دارند که وظیفه جامعهشناسی فرهنگ را تعیّنبخش جامعه بر فرهنگ میدانند. در سوی دیگر، جامعهشناسانیاند که به استقلال فرهنگ معتقدند و فرهنگ را چیزی بیش از بازتاب صِرف جامعه میدانند. «وسنو» (نويسنده)، در پژوهش خود در پی پاسخ گفتن به سه پرسش بنیادی درباره جنبشهای ایدئولوژیک اصلاح دینی، روشنگری و سوسیالیسم اروپایی است و آن اينکه: چه شرایطی زمینهساز شکلگیری این جنبشهای ایدئولوژیک در تاریخ تحول سرمایهداری اروپا شد؟ چه عواملی منابع و فضای اجتماعی لازم برای تولید و رشد این گفتمانهای فرهنگی را فراهم آورد؟ و چه عواملی ساختار درونی و محتوای این گفتمانها را تعیین کرد؟ آنچه پژوهش وسنو را از پژوهشهای پیشین متمایز میکند این است که او پاسخ خود را مبتنی بر دریافتی تازه از فرهنگ (دریافت «عینی» از فرهنگ و ایدئولوژی) و ساختار اجتماعی (ساختار به عنوان «بانک یا ذخیره منابع») مطرح میکند. او در تقابل با سه نظریه «تطابق فرهنگی»، «مشروعیت طبقاتی» و «محرومیت نسبی» و با به چالش کشیدن مفروضات «ذهنگرایانه» آنها، رویکردی تازه به مکانیسمهای رابط میان اندیشه و ساختار اجتماعی عرضه میکند.