«بانوی ارس» داستانی تاریخی است که با مرگ آقا محمدخان آغاز میشود و ماجرای زنبارگیهای دومین شاه دودمان قاجار، فتحعلی شاه، و سیریناپذیری او نسبت به زنان را به تصویر میکشد. فتحعلی شاه که باور ندارد زنی درخواست ازدواج او را رد کند پس از برخورد با «بانوی ارس»، باورش زیر و رو میشود. بانوی ارس، حاضر نیست معشوقش، «حسینقلی خان» و گوهر وجودی خویش را حتی به ملکه ایران و فرمانروای حرمسرا بفروشد و... . در بخشی از این رمان میخوانید: «فرهادبیک، سودابه را در آغوش کشید و با کلماتی ساده و بیپیرایه که نشانه روح بیآلایش او بود، عشق جاودانی و زوالناپذیر خود را به او اظهار داشت و به او اطمینان داد که تا دنیا، دنیاست، تا او جان در بدن دارد و تا صدایی از گلوی او بیرون میآید، جز عشق او، سخنی نخواهد گفت و...».