دربارۀ کتاب طناز
در این داستان، دختری جوان و زیبا به نام «طناز» در خانهای از ثروتمندان شهر کار میکند. این خانواده دختری به نام «سپیده» دارند. یک روز سپیده به بهانه خرید، طناز را به بیرون از خانه میبرد و ماجرایی را برایش تعریف میکند. او میگوید که یکبار که حالش مساعد نبوده به همراه «آرش»، پسرخالهاش به درمانگاه میروند و او متوجهشده که پزشک معالجش به او علاقه دارد و حالا از طناز کمک میخواهد تا به بهانهای دوباره به درمانگاه برود. طناز خودش را به مریضی میزند و به درمانگاه میروند و در این دیدار دکتر از سپیده خواستگاری میکند و... .