کتاب " حدیث مرده بر دار کردن آن سوار که خواهد آمد " اثر "هوشنگ گلشیری"، نویسندهی نامدار معاصر است. او را از تأثیرگذارترین نویسندگان ایرانی میدانند. گلشیری در این کتاب حکایت مردمانی را نقل کرده که از ستم پادشاهان به ستوه آمدهاند. طبق این افسانه بر دروازهی شرقی شهر تصویر سواری حک شده که قرار است با آمدنش بساط ظلم و ستم را برچیند. حاکمان شهر از این واقعه بیمناکاند و آمدن او را تهدیدی برای موقعیت خود تلقی میکنند. راوی داستان با رجوع به متنهای گوناگون سعی میکند به شرح فراز و نشیب این ماجرا بپردازد.
گلشیری داستان حدیث مرده بر دار کردن آن سوار که خواهد آمد را نخستین بار در سال 1355 نوشت، اما انتشار آن به بعد از سرنگونی رژیم شاه موکول شد. منتقدان بر این باورند که گلشیری در این کتاب، به طور سربسته به ساختارها و بنیانهای سلطنتمحور اعتراض کرده است. نثر گلشیری را در این اثر میتوان تقلیدی استادانه از نثر بیهقی دانست.
در بخشی از متن این کتاب آمده است: «اما در کتب ملاحم از این پس همه سخن از صاحب امر است و آنکه به پایان این دور خروج کند از شرق. و نشان او آنکه بر دوش بالاپوشی دارد خونین و همهی ابدال و اولیای حق در رکاب او باشند. و نیز گفتهاند بر هر خاک و خشک که اسب دواند از هر گونه گل و گیاه که در جنت هست برویاند و خلق از آن همه زنبق و لاله و انواع ریاحین و اسپرغم که بر خاک هست بدانند که آن سوار هم اوست. و باز آمده است که مردمان چوبی خشک بر راهش بنشانند تا اگر فیالحال شکوفه کرد و برگ آورد و درختی شد گشن، بدانند که اوست.»