بسیاری از رفتارهای ما بدون نیاز به آگاهی و صرفاً با مفهوم واکنشپذیری توضیح داده میشوند. نتیجهی فکر ناخودآگاه و احساس درونی انسانها گهگاه در برخی افراد و در شرایط روحی ویژه بهصورت ندایی در سر شنیده میشود. این صداها که در دنیای قدیم معمولتر بودهاند، خدایان باستان بودند و قدیمیترین تمدنهای بشری تحت هدایت آنها برپا شدند.
زبان با استعاره رشد میکند و نهتنها وسیلهی مکالمه که وسیلهی درک جهان و بهوجودآوردن کیفیتهایی است که بدون آن وجود نمیداشتند.
آگاهی دنیایی است استعاری که ما با استعاره رفتار در جهان فیزیکی آن را در حدود سه هزار سال پیش به وجود آوردهایم. پیش از ظهور آگاهی، صداها که آغازگر اعمال بودند، مرجعیتی بیچونوچرا داشتند ولی پس از آن و قطعشدن صدای خدایان، جستوجوی مرجعیت به مسئلهای مبرم بدل شد که در فالگیری، طالعبینی، غیبگویی، علم و غیره تجلی یافته است.