شیخ محمد به موازات ایجاد مجتمع های تخصصی، به این نکته نیز پرداخته است که دوبی به مقصد گردشگری تبدیل شود. موفقیت این امر نیز برای بسیاری از افراد با شک و تردید همراه بود. در سال های 1980 که شیخ محمد تازه توسعه هواپیمایی و صنعت گردشگری را آغاز کرده بود، میزان موفقیت امروز در این صنعت غیرقابل تصور بود. بسیاری از اشخاص در منطقه، و حتی در دوبی، تصور می کردند که او احمق است که به دنبال خدماتی چون گردشگری و خدمات بیمارستانی است. یک روز او دیدگاه خودش در مورد گردشگری را در جلسه وزرای شورای همکاری خلیج فارس در کویت مطرح کرد.
وقتی شیخ محمد از آن ماجرا سخن می گوید، یادآوری می کند که سایر وزرا ترجیح می دادند که در مورد سیاست بحث کنند، اما وقتی نوبت سخنرانی من رسید، اصرار داشتم که موضوع عوض شود و به کسب و کار بپردازند. او از وزرا پرسید: «چرا ما تلاش نمی کنیم این منطقه، بخصوص دوبی را به عنوان مقصد گردشگری توسعه دهیم تا مردم را از سراسر دنیا جذب کنیم؟» هیچ کس پاسخ نداد. او در ادامه گفت که طرحی دارد تا دوبی را به عنوان یکی از اهداف مهم گردشگری تبدیل کند. وزرا خندیدند و یکی از آن ها پرسید: «در دوبی چه چیزی وجود دارد تا به هدف گردشگری تبدیل شود؟ شما جز رطوبت، آفتاب سوزان، ماسه های داغ و صحرای خشک و بی آب و علف چیزی ندارید.»
شیخ محمد می گوید: «من از طرح پرسش خیلی متاسف شدم. وزرای مربوطه این فرصت را داشتند تا به من کمک کنند این رویا را تحقق ببخشیم، اما آن ها آب سرد روی این ایده پاشیدند».
شیخ محمد مخالفت آن ها را نپذیرفت، بلکه در تصمیم خود جدی تر شد. دوبی از هوای گرم سر تا سر سال، سواحل بکر و صحرای زیبا برخوردار است. دوبی زیبایی طبیعی عمان، تاریخ باستانی اردن یا حتی تنوع مکانی عربستان سعودی را ندارد. حتی هیچ جذابیت مهم گردشگری، مثل موزه، تفرجگاه یا بوستان های تفریحی ندارد. اما قرار بود تمام این ها تحت مدیریت شیخ محمد تغییر کند. هیچ کس نباید به خاطر محدودیت های طبیعی ناامید شود.