دربارۀ کتاب یاماها
رمان «یاماها»، قصه جوانی روستایی به نام «احمد» را روایت میکند که در طغیان علیه بستر سنتی و بستهای که خانوادهاش در آن رشد کرده، خانه پدری را ترک میکند و خلاف میل پدرش که روحانی متعصبی است و معتقد است احمد باید راه او را در روحانیت ادامه دهد، تصمیم به تحصیل در رشته زبان انگلیسی در دانشگاه تهران میگیرد. احمد با وجود تضادی که بین عقاید خود و باورهای دینی پدر روحانیاش میبیند، سخت تلاش میکند که پا روی عقاید و اصول اخلاقی خود نگذارد. این تلاش، او را در فرازونشیب حوادث و ماجراها در دو راهی شک و یقین، حق و باطل، راست و دروغ قرار داده و داستان در بستر آن شکل میگیرد. رمان «یاماها» در سیزده فصل نوشته شده که هر فصل در قالب نامهای سرگشاده است که احمد برای «محمد»، برادر گمشده خود نوشته و از این طریق ماجراها و حوادث را روایت میکند. شهر دامغان، ایستگاه گرمسار، روستای «آهوانو» و دانشگاه تهران، مکانهایی است که حوادث در آن رخ میدهند.