دربارۀ کتاب کلاه پارسه
این رمان چندمین اثر نویسند با تِمی اجتماعی درخصوص افراد رژیم سابق و مهرههای پنهان و آشکار آنهاست. داستان بسیار جالب و در برخی قسمتها زاده تخيل نویسنده است. نیمنگاهی به فرهنگ غنی آذری در این کتاب هویداست. «عبادی»، دستش را پشت کمرش گذاشته بود نگران و بیقرار روی فرش نفیس تبریزی و زربافت راه میرفت و آشکار و معلوم بود که تلاطمی در درونش موج میزند و تا حدودی میدانست نخستوزیر او را برای چه کاری احضار کرده است. اولین بارش نبود؛ چون «شریف امامی» نیز از او برای تشکیل دولت آشتی ملی و همفکری برای مقابله با بحران اعتصابها دعوت کرده بود. از آنجایی که از شخصیت شریف امامی خوشش نمیآمد بهانه آورده و قبول نکرده بود و... .