دربارۀ کتاب روباه کوچک
کتاب «روباه کوچک»، داستان را با تصویرهايش آغاز میکند، از آستر بدرقه زیبایش با رنگ سرخ هیجانانگیزش تا هشت صفحه ابتدایی کتاب که فقط بازی و بازی و شیطنتهای روباه کوچک است در کنار ساحل. روباهی که از لانهاش بیرون آمده و بیهراس به دنبال همه چیز میدود و از شوق زیستن، سرشار است. تکنیک تصویرگری آمیخته در کتاب، که هم از تصویرهای واقعگرا استفاده کرده و هم نقاشیشده، مرز میان این خیال و واقعیت در کتاب را به زیبایی بازنمایی میکند. خواننده و بیننده این کتاب زیبا، هم دنیای واقعی را در تصویرها با همه جزئیاتش و هم مرغها و روباه و عناصر نقاشیشده میبیند. «روباه کوچک» برای دیدن آمده، شوقی او را به سفری میبرد که خواننده کتاب را شگفتزده میکند. او که دنبال دو پروانه بنفش میدود، یکباره زیرپایش خالی میشود و به زمین میافتد و سپس به خوابی عمیق میرود. پروانههای بنفشی که خودشان خیالی میشوند در پایان کتاب. هیچچیز در این کتاب زیبا واقعی نیست و همه چیز در آن حقیقی! خواب روباه کوچک، سفری میشود به کودکی او، بازیهایش با خواهر و برادرش، دیدن مادر و پدرش، دوست انسان او و تا پایان ما نمیدانیم روباه کوچک در خواب است، در رؤیا است و واقعیت و حقیقت کدام است. تصویرها پر از واژه است و واژهها آهنگین و پرمعنا. صفحه به صفحه این کتاب، حیرتآور است و شوقانگیز. این کتاب، خواننده و بینندهاش را به سفری فرامیخواند که پایانی ندارد. این بیپایانی، سبب میشود که شما بخواهید بارهاوبارها این کتاب شگفت را بخوانید و هر بار چیزی تازه در آن بیابید.