صدای اینگرید: داخل دهن من سیاهه، سیاه مثِ کسوف خورشید. سیاه مثِ اون حفرهای که همه ازش اومدیم. نزدیکتر که بیای و دقیقتر که نیگا کنی، چیزهای دیگهیی هم میبینی، خودت رو میبینی که داری فرو میری و بقیه رو میبینی که دور و برت هستن. حس میکنی یه جای کار داره لنگ میزنه. این همون احساسییه که وقتی داری تو دهن من رو نیگا میکنی بهت دست میده. برای همین هم هس که معمولاً کسی دوست نداره اینجا رو نیگا کنه.