دربارۀ کتاب نیستی آرام
داستان این کتاب درباره زندگی چهار زن و یک مرد است. مرد داستان، «مصطفی» نام دارد که یک راننده آژانس است. اما زنهای داستان از این قرارند؛ همسر مصطفی که رابطه عجیبی با او دارد و زنان دیگری که مصطفی با آنها همسخن است و معاشرت دارد. این زنان بناست موتیفهایی از ساختار زیستی و فکری حاکم بر محیط پیرامون زندگی خود را به نمایش بگذارند. موضوعات فلسفی و فلسفه ملاصدرا از بنمایههای محتوایی و دغدغههای «کربلاییلو» (نويسنده) برای نوشتن داستان هستند. او در این کتاب هم سراغ پاسخگویی به چنین سؤالاتی رفته است: میان انسان و اندوه چه رابطهای وجود دارد؟ چه اتفاقی انسان را به سمت نیستی و پاک کردن خود از ذهن و حافظه اطرافیان سوق میدهد؟ چرا و چگونه میشود که انسانی در زندگی، تن دادن به نیستی را ترجیح میدهد؟ این رمان درباره این است که چگونه میشود انسانی را که همه عکسهایش را پیش از گم شدن خود از بین برده، پیدا کرد؟ آیا باید شک کرد که چنینانسانی اصلا وجود داشته است و یا... . حزن به عنوان چیزی که با عشق میآید و چشمانداز را مهآلود میکند و با عشق میرود، از مفاهیم کلی موجود در «نیستی آرام» است.