دربارۀ کتاب ترانه ی فراموشی
«ترانه فراموشی»، قصه زندگی دختری است که در جایی ناشناخته و در تاریکترین لحظات زندگیاش صدای امواج دریا را میشنود و چشمانش را باز میکند و متوجه میشود که بعد از چندماه کُما و بیهوشی، فراموشی گرفته و هیچ چیزی از خودش و خانوادهاش نمیداند، حتی اسم و چهرهی خودش... . دختری که دریا و موجهای آن، همدم همیشگیاش میشوند، دختری که نیاز، تنها حسِ قوی در او میشود و همین حس هم او را وادار میکند که باور کند زندگی ادامه دارد و او نیاز دارد خودش را پیدا کند، حتی اگر در این راه مجبور شود جهان اطرافش را هم بشناسد. دختری که در خوابش زندگی گذشتهاش را میبیند و وقتی بیدار میشود انگار به عالم رؤیا و خیال میرود. دختری که یک ترانه مُدام در حال تعقیب کردن اوست و هر دفعه یک تکه کوچک از خودش را به او نشان میدهد. این ترانه تنها یادگاری از گذشته اوست و انگار تمام پازل داستان به همان ترانه و یاری کردن ذهن او برای به یاد آوردن کامل آن بستگی دارد... .