دربارۀ کتاب الویس (کتاب دوم)
«اولیس»، داستان یک روز در دوبلین در سال 1904 و اتفاقاتی که برای دو شخصیت افتاده را پی میگیرد: مردی یهودی و میانسال به نام «لئوپلد بلوم» و روشنفکری جوان به نام «استفن ددالوس». بلوم در حالی روزش را سپری میکند که دقیقا میداند همسرش، «مالی»، احتمالا همین حالا مشغول پذیرایی از معشوق پنهانی خود است. بلوم، اما سعی میکند به این موضوع توجهی نکند؛ بنابراین از مغازه اندکی جگر سیاه میخرد، در مراسم خاکسپاری شرکت میکند و دختری در ساحل را به نظاره مینشیند. از سوي ديگر ددالوس، از جلوی دفتر روزنامهای میگذرد، نظریهای مربوط به نمایشنامه «هملت» را در کتابخانهای عمومی به تفصیل شرح میدهد و از بخش زنان یک بیمارستان بازدید میکند؛ مسیر ددالوس و بلوم در همین مکان درهم میآمیزد و ددالوس از بلوم دعوت میکند که او را به همراه چند تن از دوستانش در میخوارگی و خوشگذرانی همراهی کند. آنها سر از فاحشهخانهای بدنام درمیآورند؛ جایی که ددالوس به یکباره از کوره در میرود چراکه اعتقاد دارد روح مادرش به دیدنش آمده است... و حالا در این کتاب ادامه ماجرا را در سه اپیزود میخوانید.