این رمان، ماجرای دو دوست به نام «آنتوان» و «ماتیا» را روایت میکند که از دوران کودکی دوستان صمیمی یکدیگر بودند و پس از ازدواج نیز رابطه خود را حفظ کرده و روابط خانوادگی صمیمی با هم دارند، حالا هردوی آنها از همسران خود جدا شدهاند و به تنهایی فرزندان خود را بزرگ میکنند. ماتیا در لندن یک کتابفروشی باز کرده است و آنتوان یک شرکت طراحی داخلی ساختمان دارد. آنها در منطقه فرانسوینشین لندن در کنار دوستان فرانسوی خود زندگی میکنند که همیشه در هر زمانی به کمک یکدیگر میآیند. آنتوان و ماتیا پس از مدتی تصمیم میگیرند در یک خانه بزرگ مشترک، با هم زندگی کنند اما... .