دربارۀ کتاب پیکرتراش
«پیکرتراش»، زندگی دختری است به نام «مارتا» که از کودکی تا حدود ۴۱ سالگی او پیش میرود. او در طول زندگی، چند حادثه ناگوار را تجربه میکند و به دنبال این حوادث، با ذهن ناراضی و پرچانه خود مواجه میشود که او را دختری بیچاره میداند. در طول داستان، مارتا رفتهرفته دست ذهنش را میخواند و سعی میکند با حضور در لحظه، وضعیت خویشتن واقعی خویش را حفظ کند. در پایان داستان او انسان راستینی است که هیچ حادثهای نمیتواند انسان درونش را از پا درآورد. مارتا در کودکی با هنر مجسمهسازی با چوب آشنا میشود که حرفه او در برخی از مقاطع زندگی، پیکرتراشی است. «پیکرتراش»، به ساختن مجسمههای مارتا و همچنین ساخته شدن انسان درون او، اشاره دارد.