دربارۀ کتاب چهل و یکم
کتاب حاضر داستانی است که در آن شخصیتی به نام «ادریس» مجبور میشود به دستور مافوق به روی زائران حرم امام رضا (ع) شلیک کند. هرچند که او چند تیر هوایی شلیک میکند اما به دنبال اثرات آن واقعه و صحنههایی که به دنبال آن حادثه به چشم دیده است تصمیم میگیرد برای توبه، چهل شب در حرم امام رضا (ع) نماز شب بخواند. وی با روایت گر داستان که جوانی خطاط است و برای ادای دین پدرش، در حرم اما رضا خطاطی میکند آشنا میشود و این آشنایی داستان را پیش میبرد.