سرگذشت دختری یتیم اما سرزنده و شاد است که با پشتکار به تحصیل ادامه میدهد. او دخترکی کک مکی است که موهای سرخی دارد و در یتیم خانه بزرگ شدهاست. آنی باهوش است ، قوه تخیل بیحد و مرزی دارد و با امید و پشتکار و مهربانی های سادهاش ، سعی میکند زندگی جدیدی را آغاز کند. هرچند برای ورود به این دنیای تازه باید سختیهای بسیاری را پشت سر بگذارد ، ولی آینده در نظرش آنقدر زیبا و امید بخش است که برای رسیدن به آن ، با هر مشکلی کنار میآید و با هر شرایطی سازگار میشود. آنی در یتیم خانه بزرگ شده ولی در 10سالگی توسط خواهر و برادری سالخورده به نام ماریلا و متیو کاتبرت به سرپرستی قبول می شود و به عمارت گرین گیبلز در روستای اونلی می رود ، اتفاقات زیادی پیش می آید و آنی بزرگ میشود ، ازدواج میکند و…. این کتاب ترجمه ای از گروه انجمن تخصصی دیوار میباشد. خانم ریچل لیندر درست جایی زندگی میکرد که جادهی اصلی اونلی با شیبی ملایم به گودال کوچکی منتهی میشد و توسکاها و گلآویزها حاشیهی آن را پوشانده بودند. از میان آنها جوی آبی میگذشت که در دور دستها از لا به لای درختان زمین کاتبرت پیر سرچشمه میگرفت. گفته میشد این جوی در ابتدا مسیرش پیچ در پیچ و پر شتاب است و هنگامی که از میان درختان میگذرد، آبگیرها و آبشارهای کوچکی را به وجود میآورد….